Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6626 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
grazes
U
زمین
floor
U
کف زمین
grass roots
U
کف زمین
graze
U
زمین
grazed
U
زمین
soiling
U
زمین
soil
U
زمین
real estate
U
زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
earth
U
زمین
globe
U
زمین
earths
U
زمین
soils
U
زمین
land
U
زمین
earthing
U
زمین
lackland
U
بی زمین
extra terrestrial
U
زمین
cinder track
U
زمین دو
geodetically
U
زمین
this earthly round
U
زمین
tellus
U
زمین
ground line
U
خط زمین
ground surface
U
کف زمین
land n
U
زمین
rooter
U
زمین کن
cinder tracks
U
زمین دو
floors
U
کف زمین
floored
U
کف زمین
acre
U
زمین
acres
U
زمین
terrain
U
زمین
floor
U
کف زمین
norland
U
زمین
globes
U
زمین
aerospace
U
جو زمین
field
U
زمین
domains
U
زمین
ground
U
زمین
fielded
U
زمین
fields
U
زمین
domain
U
زمین
ground
U
کف زمین
ground
U
: زمین
earthwards
U
سوی زمین
elevated ground
U
زمین بلند
earthwards
U
بطرف زمین
earthward
U
بسوی زمین
earthward
U
بطرف زمین
emblements
U
محصول زمین
emblements
U
حاصل زمین
feature line
U
خط عوارض زمین
geoid
U
زمین دیسه
geoid
U
زمین وار
geodesy
U
زمین سنجی
geochemistry
U
زمین شیمی
foreland
U
زمین جلوامده
flat ground
U
زمین مسطح
flat ground
U
زمین تخت
field of play
U
زمین بازی
earthmoving
U
حرکت زمین
earthling
U
اهل زمین
drill harrow
U
زمین صاف کن
downfield
U
زمین حریف
difficult terrain
U
زمین دو عارضه
demesne
U
تملک زمین
deer lick
U
زمین شوره
ground connection
U
اتصال زمین
dead earth
U
اتصال زمین
dead group
U
زمین بیروح
cultivated land
U
زمین محیات
cricket field
U
زمین کریکت
earth crust
U
پوسته زمین
earth current
U
برق زمین
earth socket
پریز زمین
earthing
U
اتصال زمین
earth's crust
U
پوسته زمین
earth's axis
U
محور زمین
earth's attraction
U
ربایش زمین
earth terminal
U
ترمینال زمین
earth science
U
زمین شناسی
earth excavating
U
حفاری زمین
earth electrode
U
الکترد زمین
earthing strap
U
تسمه زمین
land alide
U
لغزش زمین
hard soil
U
زمین سفت
hard ground
U
زمین سخت
hard ground
U
زمین سفت
halfway line
U
خط میانه زمین
half court
U
زمین سرویس
groundskeeper
U
متصدی زمین
grounding brush
U
زغال زمین
ground zero
U
صفر زمین
grounding conductor
U
سیم زمین
ground wire
U
سیم زمین
hardpan
U
زمین سفت
harrower
U
زمین صاف کن
high land
U
زمین کوهستانی
laigh
U
زمین پست
lacrosse field
U
زمین لاکراس
key terrain
U
زمین مهم
key terrain
U
زمین حساس
invalidism
U
زمین گیری
investigation of foundation conditions
U
شناسایی زمین پی
orients
U
مشرق زمین
inductive earthing
U
زمین القائی
impermeable ground
U
زمین نفوذناپذیر
impermeable ground
U
زمین ناتراوا
ground potential
U
پتانسیل زمین
ground plate
U
صفحه زمین
geotropism
U
زمین گرایی
geotaxis
U
زمین گرایی
purchased
U
درامدسالیانه زمین
geostrategy
U
زمین شناسی
geosphere
U
زمین سپهر
purchases
U
درامدسالیانه زمین
geolatry
U
زمین پرستی
isogeotherm
U
همدمای زمین
geotherm
U
همدمای زمین
glebe
U
زمین وقف
glebe
U
زمین خاک
graben
U
فرو زمین
purchase
U
درامدسالیانه زمین
ground effect
U
اثر زمین
ground detector
U
اشکارساز زمین
ground detector
U
تستر زمین
ground cushion
U
بالشتک زمین
ground conection
U
اتصال زمین
soccer field
U
زمین فوتبال
gridition
U
زمین فوتبال
gridiron
U
زمین فوتبال
greenside
U
در مجاورت زمین
geoisotherm
U
همدمای زمین
courtside
U
کنارههای زمین
boggy
U
زمین باطلاقی
geology
U
زمین شناسی
ends
U
زمین حریف
ended
U
زمین حریف
end
U
زمین حریف
crusts
U
پوسته زمین
crust
U
پوسته زمین
floors
U
محدوده زمین
connection
U
اتصال زمین
geological
U
زمین شناسی
grasses
U
زمین چمن
grass
U
زمین چمن
faults
U
شکست زمین
faulted
U
شکست زمین
Recent search history
Forum search
2
میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1
چندمین
2
معنی اسم تیتان چیست؟
1
من عاشق تنها فرشته روی زمین شدم
0
coopling
0
او در حالیکه پا به زمین میکوبید گفت:
0
دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
4
چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4
چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4
چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com